نميخواستم بامن باشي با اين احساس آشفته ام
ديدم سربار دنياتم
خودم از زندگيت رفتم
ديدم توي راهي افتادي كه پايانش به جز غم نيست
تو حوايي ولي اوني كه بهش دل دادي آدم نيست
خودم دستاتو ول كردم خودم گفتم يا تو يا من
نخواستم باتو باشم تا تو تنهاتر نشي با من
نميخواستم توي دنيات اسير بي كسي باشي
يا هر لحظه كنار من توي روياي كسي باشي
براي من توي اين دنيا تمام دلخوشيم اينه ببينم تو خوشبختي
همين واسم يه تسكينه
خودم دستاتو ول كردم
خودم گفتم يا تو يا من
نخواستم با تو باشم تا تو تنهاتر نشي با من
نميخواستم با من باشي با اين احساس آشفته ام
ديدم سربار دنياتم خودم از زندگيت رفتم
خودم دستاتو ول كردم
خودم رفتم واقعا اين تصميم خودم بود چون ناچار بودم
خيلي سخته آدم بين عقل و احساسش عقلش رو انتخاب كنه
اما مجبورم و نميتونم با احساسم زندگي كنم مجبورم واقعا مجبورم
278406 بازدید
69 بازدید امروز
399 بازدید دیروز
1610 بازدید یک هفته گذشته
Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)
Copyright ©2003-2023 Gegli Social Network (Gohardasht) - All Rights Reserved
Developed by Dr. Mohammad Hajarian